و اینجائی و نفرین شب بی اثر است
در غروب نازا ،قلب من از تلقین تو بارور میشود.
با دست های تو من لزج ترین شبها را چراغان میکنم.
من زندگیم را خواب میبینم
من رویاهایم را زندگی میکنم
من حقیقت را زندگی میکنم
و اینجائی و نفرین شب بی اثر است
در غروب نازا ،قلب من از تلقین تو بارور میشود.
با دست های تو من لزج ترین شبها را چراغان میکنم.
من زندگیم را خواب میبینم
من رویاهایم را زندگی میکنم
من حقیقت را زندگی میکنم
شمع دانی دم مرگ به پروانه چه گفت
گفت: ای عاشق بیچاره فراموش شوی
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد
گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی
خدا دئیگه خودت میبینی همه چیز چینی شده
مـــــن اگــر عــروســـ تــــــــــو باشـم...
دیـــگـر هــــــــــیچ لبــاسـیــــ برازنـــــده ی انـــدام مـــــن نـخـواهــــد بــــود!
اول از همه سلام
بچه ها جونم سالروز ازدواج حضرت علی (ع) وحضرت فاطمه (س) و
همچنین هفته ی نیروی انتظامی مبارک بااااااااااااااااااااااد
وبرد والیبال ایران که قهرمان اسیا شد به همتون تبریک میگم
بچه ها امروز سه تا مامور نیروی انتظامی اومد و تو مدرسه ی ما حرف زد
ولی فقط یکیشون حرف میزدهاااااااااااااااااااا گفته باشم
ما هم هی میخندیدیم
چرا چون از دوست پسر وجنس مخالف و مزاحمت های خیابان حرف میزد
حالا ولش بچه ها مدرسه چطوره ما که از همون روز دوم داریم یا امتحان میدیم
یا اینکه کوئیز میگیرن
همهی ما کم و بیش اطلاعاتی راجع به سیارهی زمین داریم. اگر چه برای داشتن دیدی جامعتر و البته علمیتر، بررسی نتایج تحقیقات دانشمندان در مورد زمین و فضای پیرامون آن تا حدی کمک میکند، اما با توجه به گسترده بودن تحقیقات و دخیل بودن بیشتر شاخههای علم در این حوزه، جمع آوری تمام اطلاعات مربوطه کاری دشوار و وقتگیر خواهد بود. در ادامه خلاصهای از نتایج تحقیقات دانشمندان در زمینههای اصلی (زمینشناسی، زیستشناسی، هوا و فضا) را ارائه میکنیم.
فضا:
• تاکنون 150 میلیارد دلار صرف ساخت ایستگاه بین المللی فضایی (ISS) شده است به طوری که تا به امروز پر هزینهترین ساختهی دست بشر به شمار میرود.
• دورترین فاصلهای که از آن عکسی از کرهی زمین ثبت شده است، در فاصلهی 5.95 میلیارد کیلومتری زمین قرار دارد. در این عکس زمین به صورت نقطهی آبی کم رنگی دیده میشود.
• #1582;رس آبی (موجودی آبزی و بسیار ریز) به عنوان جانسختترین موجود روی کرهی زمین، قادر است 10 روز در خلا به حیات خود ادامه دهد.
• انسان بدون استفاده از تجهیزات حفاظتی قادر است 2 دقیقه در فضا زنده بماند.
• یک روز دقیقا 24 ساعت نیست، در واقع مدت زمان گردش زمین به دور خودش معادل با 23 ساعت و 56 دقیقه و 4 ثانیه است.
• آلودگی هوای کشور چین از فضا قابل رویت است، اما برعکس تصور عموم، دیوار چین از فضا قابل دیدن نیست.
• کل تجهیزات ساخت بشر که بعد از پرتاب اولین ماهواره در سال 1957 (ماهوارهی اسپوتنیک) به فضا فرستاده شدهاند و هم اکنون در حال گردش به دور زمین هستند به 38,000 عدد میرسد.
• کرهی زمین صیقلیتر از یک توپ بولینگ است. در واقع اختلاف ارتفاع بین بلندترین کوهستانها تا کف عمیقترین اقیانوسها، کمتر از 0.0002 محیط کره زمین است.
• تعداد اجسام ساخته شده توسط بشر که طولی بزرگتر از 10 سانتیمتر دارند و هم اکنون در حال گردش به دور زمین هستند به 22,000 عدد میرسد. تنها 5 درصد از این اجسام ماهوارههای فعال هستند. 87 درصد آنها زبالههای فضایی و ماهوارههای بلا استفاده به شمار میروند. 8 درصد باقیمانده هم قطعات موشکها و تجهیزات فضایی هستند.
• سازمان فضایی ناسا برآورد کرده است که هر روز یکی از اجسام مصنوعی معلق در فضا، به زمین باز میگردد.
جو زمین:
• جرم شهابسنگهایی که در هر روز وارد جو زمین میشوند به 100 تن میرسد.
• سوراخ لایهی اوزن کوچکتر شده است. در سال 2012 مشخص شد که سوراخ لایهی اوزن نسبت به 10 سال گذشته کوچکتر شده است.
• در ارتفاع 19 کیلومتری از سطح زمین (معروف به حد آرمسترانگ) پوشیدن لباس فضانوردی امری حیاتی است زیرا بدون استفاده از آن، مایعات درون بدن انسان در دمای متعارف بدن به جوش خواهند آمد.
• ارزش کل اتمسفر زمین، فقط با احتساب بهای دی اکسید کربن موجود درآن به 4.3 کوادریلیون (4.3 در 10 به توان 15) پوند برآورد شده است.
• هر روز به طور متوسط حدود 8.6 میلیون صاعقه در سرتاسر زمین رخ میدهد.
• در زمانی که دایناسورها بر روی زمین زندگی میکردند درصد بیشتری از جو زمین را اکسیژن تشکیل میداد. هم اکنون به دلیل کم شدن سهم اکسیژن از گازهای تشکیل دهندهی هوا، امکان اینکه دوزیستان و خزندگان به سایز اجداد خود برسند وجود ندارد.
دریا:
• فقط 3 درصد آبهای موجود در کرهی زمین شیرین هستند.
• با فرض ذوبشدن یخهای قطب جنوب، حجم آب تولید شده به اندازهی کل حجم آب اقیانوس اطلس خواهد بود.
• هر لیتر از آب دریا حاوی 13 میلیاردم گرم طلا است.
• پلاستیک، 90 درصد از زبالههای موجود در اقیانوسها را تشکیل میدهد.
• هر ساله به طور متوسط 2000 گونه موجود دریایی شناسایی میشوند.
• اقیانوسها به تنهایی 99 درصد از اکو سیستم روی کرهی زمین را تشکیل میدهند.
• کوسهها هر سال بطور متوسط موجب مرگ و میر 8 الی 12 انسان میشوند. این در حالی است که در همین مدت 100 میلیون کوسه فقط به منظور استفاده از بالههایشان کشته میشوند.
• طبق برآورد دانشمندان، بیش از یک میلیون گونه موجود آبزی در اقیانوس زیست میکنند که بشر تاکنون 2/3 آنها را شناسایی کرده است.
• حجم کل آب موجود در کرهی زمین، برابر با حجم کرهای به قطر 860 کیلومتر است.
• 90 درصد از فعالیتهای آتشفشانی در بستر اقیانوسها انجام میشود.
• عمق #1711;ودال ماریانا که عمیقترین قسمت اقیانوس به شمار میرود 10.9 کیلومتر است.
درون زمین:
• ساختار صفحهای طبقات مختلف زمین آن را از بقیهی سیارات منظومهی شمسی متمایز میکند. این ساختار باعث جذب و بازیافت کربن شده و از انتشار آن در جو و در نتیجه داغ شدن زمین جلوگیری میکند . فقدان چنین ساختاری در سیارهی زهره که پیامد آن انتشار دی اکسید کربن بسیار زیاد در جو آن بوده، دمای آن را به طرز چشمگیری افزایش داده است (480 درجهی سانتیگراد در نزدیکی سطح سیاره).
• عناصر کمیاب لزوما کمیاب نیستند! عنصر لوتتیم به عنوان کمیابترین عنصر دنیا شناخته میشود اما فراوانی این عنصر در پوستهی زمین حدود 200 برابر بیشتر از طلا است.
• 99 درصد از کل طلای موجود در کرهی زمین در هستهی آن قرار گرفته است که برای پوشاندن سطح زمین با لایهای از جنس طلا به ضخامت 45 سانتیمتر، کفایت میکند.
• دمای هستهی زمین برابر با دمای سطح خورشید، یعنی حدود 5500 درجهی سانتیگراد است.
• تودهی آهنی هستهی زمین، عرضی برابر با 2400 کیلومتر دارد. دما در این ناحیه بسیار بالاست، اما به علت فشار بسیار زیاد امکان ذوب شدن این هستهی آهنی وجود ندارد.
• عمیقترین گودالی که بشر تاکنون در پوستهی زمین ایجاد کرده است، عمقی در حدود 12.4 کیلومتر دارد. این عدد در مقایسه با فاصلهی 6371 کیلومتری سطح زمین تا مرکز آن بسیار ناچیز به نظر میرسد.
• وزن بزرگترین کریستال که تاکنون کشف شده است به 55 تن میرسد.
• درعمق 4 کیلومتری بستر رودخانهی آمازون، رودخانهی (سفره آب زیرزمینی) دیگری قرار دارد. برآورد شده که طول آن 400 کیلومتر بوده و جریان آب در آن با سرعت 1 میلیمتر در ساعت بین صخرهها حرکت میکند.
• باکتریها حتی تا عمق 2.8 کیلومتری زمین هم یافت میشوند.
سطح زمین:
• وزن خاک حاصلخیزی که هر ساله توسط باد از صحرای بزرگ آفریقا به جنگلهای استوایی آمازون آورده میشود 40 میلیون تن برآورد شده است.
• در کشور ترکمنستان دهانهای به قطر 70 متر و به اسم #1583;روازهی جهنم وجود دارد که به واسطهی فروریختن یک حوزهی گازی پدید آمده است. اکنون بیش از 40 سال است که این گودال در آتش میسوزد.
• قدمت فسیل باکتریهایی که در استرالیا کشف شده است به 3.5 میلیارد سال میرسد. درآن زمان اکسیژن در جو زمین وجود نداشت.
• بیشترین دمای یک ناحیه که تاکنون به ثبت رسیده 57.8 درجهی سانتیگراد بوده است (1922، کشور لیبی).
• آخرین باری که خشکترین ناحیه دنیا یعنی #1583;رههای خشک قطب جنوب شاهد بارش باران بود به دو میلیون سال پیش باز میگردد.
• قارهها در هر سال به طور متوسط 2 سانتیمتر جابجا میشوند.
• 75 درصد گونههای جانوری در طی 300 سال آینده منقرض خواهند شد.
• تنها 14 درصد از کل گونههای جانوری شناسایی شدهاند.
• هر روز 200,000 نفر در دنیا متولد میشوند.
• قدیمیترین مکان مذهبی که به دست انسان ساخته شده در کشور ترکیه قرار دارد. باستانشناسان قدمت آن را به 10,000 سال قبل از میلاد مسیح نسبت میدهند.
• تعداد کل انسانهایی که تاکنون در کرهی زمین زیستهاند 106 میلیارد نفر است.
• جمعیت زمین در سال 2050 به 9.2 میلیارد نفر میرسد.
• هر ثانیه دو نفر از دنیا میروند.
یکی مهمان نا خوانده,
زهر درگاه رانده ,سخت وامانده
رسیده نیمه شب از ره ,تن خسته,غبارالود
نهاده سر بروی سینه رنگین کوسن هایی
که من در سالهای پیش
همه شب تا سحر میدوختم با تارهای نرم ابریشم
هزاران نقش رویایی بر انه در خیال خویش
وچون خاموش میافتاد بر هم پلکهای داغ و سنگینم
گیاهی سبز میروید در مرداب رویا های شیرینم
زدشت اسمان گویی غبار نور برمیخواست
گل خورشید می اویخت بر گیسوی مشکینم
نسیم گرم دستی ,حلقه ای را نرم میلغزاند
در انگشت سیمینم
لبی سوزنده لبهای مرا با شوق میبوسد
ومردی مینهاد ارام,با من سر بروی سینه خاموش
کوسن های رنگینم
یکی مهمان نا خوانده,
زهر درگاه رانده ,سخت وامانده
بر انها میفشارد دیدگان گرم خوابش را
آه,من باید بخود هموار سازم تلخی زهر عتابش را
و مست از جامهای باده میخواند: که ایا هیچ
باز در میخانه لبهای شیرینت شرابی هست
یا برای رهروی خسته
در دل این کلبه خاموش عطر اگین زیبا
جای خوابی هست؟
گویند مرا چو زاد مادر روی کاناپه لمیدن اموخت
شب ها بر تلویزیون تا صبح بنشست و سریال دیدن اموخت
بر چهره سبوس و ماست مالید تاشیوه ی خشگلیدن اموخت
هر ماه برفت نزد جراح ایین چروک چیدن اموخت
دستم بگرفت وبرد بازار همواره طلا خریدن اموخت
با قوم خودش همیشه پیوند با قوم شوهر بریدن اموخت
چون سوخت غذای ماشب وروز از پیک مدد رسیدن اموخت
پای تلفن دو ساعت و نیم گل گفتن و گل شنیدن اموخت
بابا چون بیامد از سر کار بیماری و قد خمیدن اموخت
همیشه به یادت هستم اما شاهدی ندارم جز
کوچه پس کوچه های قلبم عزیزم
گفتم به گل زرد چرا رنگ منی افسرده و دلتنگ
مثل منی من عاشق اویم که رنگم زرد
شده تو عاشق کیستی که همرنگ منی
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید
به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید
به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید
به باد گفتم عشق چیست وزید؟ وزید
به گل گفتم عشق چیست؟ پر پر شد
و به انسان گفتم عشق چیست؟
اشک ازدیدگانش جاری شد و گفت: دیوانگیست!!
خوشا ان بنده با عهد و پیمان که دارد بازگشتی با خداوند
به کام خویش اگر چندی رود راه چو باز اید نیاز آرد به درگاه
بنالد گاهی از سوز گدازی بمالد بر زمین روی نیازی
بجوشد بحر الطاف خدایی زگرداب غمش بخشد رهایی
دل من مخزن اسرار خود کن چو شمعش روشن ز انوار خود کن
رهی بنمایم از شمع معانی مرا روشن کن اسرار نهانی
دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه ی زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است ببر
راز این حلقه که در چهره ی او
اینهمه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد وگفت:
حلقه ی خوشبختی است , حلقهء زندگی است
همه گفتند: مبارک باشد
دخترک گفت:دریغا که مرا
باز در معنی ان شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر ان حلقه ی زر
دید در نقش فروزنده ی او
روزهایی که بامید وفای شوهر
بهدر رفت , هدر
زن پریشان شد و نالید که وای
وای,این حلقه که در چهره ی او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه ی بردگی و بندگی است...
نمیدانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه میگردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
ز جمع اشنایان میگریزم
به کنجی میخزم ارام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگیها
به بیمار دل خود میدهم گوش
گریزانم از این مردم که با من
بظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه هستند
از این مردم که تا شعرم شنیدند
برویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی ان دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانه ای بدنام گفتند
دل من ای دل دیوانه من
که میسوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدارا,بس کن این دیوانگی ها
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست.
میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه
هر چی منتظر شدن برنگشته،در را هم قفل کرده.
داماد سروسیمه پشت در راهمیره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه.
مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ،دخترم ، در را باز کن.
مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو.
مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده.
لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده!
همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند.
کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده.
بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ
را برمیداره، بازش می کنه و می خونه :
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه.
کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟!
علی جان
دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم
باهات حرف بزنم.
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم.
دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟!
گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟!
علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟!
داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟!
کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون
رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند.
علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت.
حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره
می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره.
روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟!
روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟!
علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون،
همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند.
یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری.
یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی
گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه!
می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده
یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که
چشمات تو چشمای من نیافته ولی
نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام.
روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون
من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت
ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات.
دارم به قولم عمل می کنم.
هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ.
پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم
.
نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام
باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام.
وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون
با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان!
عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده.
می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه.
دستمو بگیر. منم باهات میام ….
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی
دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به
جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی
تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه.
آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه،
صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد
نگاهی که خیلی حرفها توش بود.
هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود.
پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که
بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود.
حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده.
حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای
سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت!
مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده
و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…
این داستان زیبا رو از سایت http://www.mohamadreza70.blogfa.com گرفتم ...
از مدیر سایت اقا محمد رضا تشکر می کنم
دختری به کوروش کبیر گفت:
من عاشق شما هستم.
کورورش گفت : لیاقت شما برادر م است
که از من زیباتر است و پشت سر شما ایستاده است.
دخترک برگشت و دید کسی نیست.
کوروش گفت: اگر عاشقم بودی هرگز برنمی گشتی
تعداد صفحات : 8